«ضربه را با ضربه پاسخ می‌دهیم»

بازخوانی مواضع رهبر انقلاب درباره توطئه کاهش قیمت نفت؛

«ضربه را با ضربه پاسخ می‌دهیم»

دفترحفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با انتشار متنی با عنوان «ما ضربه را با ضربه پاسخ می‌دهیم» به بازخوانی مواضع رهبر انقلاب درخصوص توطئه کاهش قیمت نفت در ایام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پرداخته است.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با انتشار متنی به بازخوانی مواضع رهبر معظم انقلاب درخصوص توطئه کاهش قیمت نفت در بحبوحه‌ جنگ تحمیلی پرداخته است که متن این گزارش به شرح زیر است:

سقوط ناگهانی قیمت نفت در اواسط دهه 80 میلادی، سومین تحول ناگهانی بازار جهانی نفت، پس از افزایش بهای سال‌های 74-1973 و صعود مجدد قیمت‌ها در 80-1979، به‌شمار می‌آید. در دهه 70 میلادی، افزایش قیمت نفت (با برنامه‌های اوپک)، سرمایه مالی فراوانی را به خزانه کشورهای فروشنده نفت سرازیر کرد. طبیعی بود که افزایش قیمت، به هیچ وجه نمی‌توانست مطلوبِ خریداران و نیازمندان نفت منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا باشد. در این شرایط بود که انقلاب اسلامی ایران، تنها یک سال مانده به فرارسیدن دهه 80 میلادی، به وقوع پیوست و جهت‌گیری سیاست داخلی و خارجی ایران را دستخوش چرخشی 180 درجه‌ای کرد. آغاز جنگ تحمیلیِ بعثیون عراق علیه ایران و مقاومت غیرتمندانه ملت علیه متجاوزان، بیش از پیش توجهات را به منطقه، نفت و نظام انقلابی ایران متمرکز کرد.

اوپک -«جمعِ نفتی‌های بزرگ جهان»-، که دهه 70 را با قدرت‌نمایی‌ گذرانده بود، این بار نتوانست وحدت نظر اعضای خود را حفظ کند. برخی اعضای اوپک، در بحران کاهش قیمت نفت در دهه 80 میلادی، بی‌توجه به منافع بلندمدت خود و دیگر کشورهای عضو، نسبت به فروش انبوه نفت در بازارهای جهانی، با شرایط آسان و قیمت ارزان و متجاوز از سهمیه تعیینی خود اقدام کردند. عمق این اختلافات زمانی خود را آشکارتر نشان داد که گمانه‌زنی‌ها به واقعیت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد: تضادهای ایدئولوژیک انقلاب نوخاسته اسلامی مردم ایران با ایدئولوژی حاکم بر برخی کشورهای همسایه، داشت معادلات «اقتصادی» را، به معادلات «سیاسی» تبدیل می‌کرد.

جمهوری اسلامی ایران، از همان آغاز روند کاهش قیمت نفت، تحولات جهانی را بادقت فراوانی زیرنظر گرفت. در این میان، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران، موثرترین زبان گویای جمهوری اسلامی در سراسر روند حوادث نفت بود. آیت‌الله خامنه‌ای، افزون بر آن که به عنوان بالاترین مسئول کشور پس از بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی رحمه‌الله، نظارت و هدایت اداره کشور را برعهده داشتند، در سخنرانی‌ها و گفتگوهای گوناگون خود به این معضل ناگهانی واکنش نشان می‌دادند.

فیلم// بیانات رهبر انقلاب درباره نوطئه نفتی

دانلــــود

تحلیل‌ها و تببین‌های آیت‌الله خامنه‌ای، حکایت از «توطئه»ای داشت که در بحبوحه حوادث جنگ تحمیلی، قصد داشت بزرگترین منبع درآمد کشور انقلابی و درحال دفاع ایران را با سختی‌های متعددی روبرو کند؛ توطئه‌ای که در وهله اول، ردپای کشورهای فرامنطقه‌ای در آن به‌روشنی دیده می‌شد: «مسأله‌ى نفت همان‌طور که قبلا هم گفتیم یک توطئه‌ى تمام عیار است. در درجه‌ى اول علیه جمهورى اسلامى و برخى کشورهاى مترقى دیگر در این منطقه و در درجه‌ى بعد علیه همه‌ى ملتها و همه‌ى کشورهاى تولیدکننده‌ى نفت. پدیدآورنده‌ى این توطئه هم در اصل دولت انگلیس است که در بحبوحه‌ى این پیروزى رزمندگان اسلام که احتمال مى‌دادند به خاطر این پیروزى یک قدرى وضع نفت از لحاظ خریداران دچار دشوارى بشود و قیمت نفت بالا برود، براى پیشگیرى و مقابله‌ى با این احتمال بالا رفتن قیمت، باز در این بحبوحه قیمت را پائین آورد.» [1364/11/25]

در این میان، خبرهایی به گوش مسئولان جمهوری اسلامی می‌رسید که بعضی کشورهای عضو اوپک، به‌دلایلی قصد همراهی با سیاست کاهش قیمت نفت را دارند. آیت‌الله خامنه‌ای در یکی از خطبه‌های نماز جمعه، از این اقدامات پنهان در حضور ملت پرده برداشتند:

«این یک توطئه‌ى استکبارى بزرگ است و ما احتمال مى‌دهیم البته به صورت یقین نمى‌گوئیم و کسى را هم متهم نمى‌کنیم فعلا، اما احتمال مى‌دهیم که در داخل اوپک هم برخى از تولیدکنندگان با این توطئه‌ى جهانى که علیه اوپک هست متأسفانه همکارى کرده باشند. خدا کند این احتمال درست نباشد و ما این را درست نفهمیده باشیم و الا کار مشکل خواهد شد براى آن کشورها و آن دولتهایى که یک چنین توطئه‌ى خبیثانه‌اى را علیه اوپک و علیه ملتهاى خودشان با دشمنان این ملتها در آن همدستى کرده باشند؛ این یک توطئه است. ما تلاش اصلى خودمان را در این راه گذاشتیم که با این توطئه مقابله کنیم و مقابله هم کردیم.» [همان]

این در حالی بود که در همان هنگام، برخی دیگر از کشورهای عضو و حتی فروشندگان نفت خارج از اوپک مانند کشورهای آمریکای لاتین از وضع به وجود آمده ناراضی بودند: «بیشتر کشورهاى عضو اوپک از این وضع ناراحتند. فرستاده‌هایى که ما فرستادیم که به کشورهاى آفریقائى که تولیدکننده‌ى نفت بودند، چه به کشورهاى امریکاى لاتین، مثل ونزوئلا و مکزیک که تولیدکننده‌ى نفت بودند، اگر چه بعضیشان عضو اوپک هم نیستند و هیأتهایى که بعدا هم مى‌فرستیم به کشورهاى دیگر همه این حقیقت را به ما نشان مى‌دهد که بیشتر این کشورهاى تولیدکننده‌ى نفت از این وضع ناراحتند. یعنى میلیونها انسان از این توطئه ضربه خواهند دید و ضرر خواهند کرد.» [همان]

با این حال، آیت‌الله خامنه‌ای، تنها ده روز پس از خطبه نماز جمعه تهران، در یک گفتگوی رادیویی، درباره برخی عناصر دخیل در بحران نفتی، صریح‌تر صحبت کردند: «چیزى که مایه‌ى تأسف ماست این است که متأسفانه برخى از اعضاى اوپک در این کار در این توطئه برخورد قوى و قاطع لازم را نکردند و حتى قرائنى وجود دارد که به ما مى‌گوید که اینها در اصل این توطئه شرکت هم داشتند، و ما نمى‌توانیم به آسانى از سر این قضیه بگذریم. برخى از کشورها در برخورد با این توطئه خوب آمدند مثل کشورهاى الجزائر و لیبى که در این اجلاس سه‌جانبه‌اى که با ما داشتند مواضع‌شان را به صورت قاطع اعلام کردند، لکن برخى دیگر از کشورها مثل عربستان و کویت متأسفانه هیچگونه همکارى و همراهى در این مورد نکردند. حتى سعودی‌ها اعلان کردند که در مورد فروش نفت خودشان، خودشان تصمیم‌گیرنده هستند و پاى‌بند به تعهدات اوپک نیستند در حالی که پاى‌بند بودن عربستان به تعهدات اوپک این براى عربستان ضررى ندارد، این براى آنها فایده دارد.»[مصاحبه رادیویی، 1368/12/5]

جمهوری اسلامی، در برابر این ناسازگاری برخی کشورهای عضو اوپک با منافع مجموعه کشورهای فروشنده نفت، به‌شدت کوشید که در ابتدا، «خیرخواهانه» عمل کند. استدلال این بود که ضربه به اوپک به هر دلیلی، به کشور ضربه‌زننده هم آسیب خواهد زد و کاهش قیمت نفت برای عاملان آن هم خطرناک خواهد بود:

«آنچه که عربستان دارد مى‌گوید که مى‌خواهد انجام بدهد، یعنى خودش تنها تصمیم‌گیرى بکند، در میزان تولیدش و در مورد قیمت، این به زیان خود عربستان هم هست. اگر آنها پاى‌بند به تعهدات اوپک بمانند و همکارى با اوپک را نقض نکنند، این به زیان آنها نیست به نفعشان هست. البته این برخورد با اوپک یک برخورد غیرقابل تحملى است این ضربه‌اى به اوپک است، ضربه‌اى به ملت‌هاى اسلامى است و ما باید بگوئیم ضربه را با ضربه پاسخ مى‌دهیم. ما نمى‌توانیم در مقابل این قضیه بى‌تفاوت بمانیم. به خصوص که این به ما فقط مربوط نمى‌شود، بسیارى از ملتهاى اوپک از ما خیلى بیشتر ضربه مى‌بینند.» [همان]

با این حال، این خیرخواهی باعث نمی‌شد که موضع قاطعانه نظام انقلابی ایران پنهان بماند. آیت‌الله خامنه‌ای، همان موقع هشدار دادند که جمهوری اسلامی، حربه‌های قاطع‌تری هم برای مقابله با این جریان در اختیار دارد:

«ما مرز طولانى‌اى در آبهاى خلیج فارس داریم و مجوز هم براى این که در این زمینه‌ها اقدام قاطعى بکنیم از لحاظ افکار عمومى عالم و از لحاظ قوانین بین‌المللى وجود دارد. زیرا که برخى از کشورها اعلان کردند و قبول کردند که براى عراق نفت مى‌فروشند. عراق یک کشور در حال جنگ هست با ما و همان‌طور که همه‌ى دنیا قبول دارند که ما کشتى‌هاى تجارتى را در تنگه‌ى هرمز و در گذرگاه این کشتى‌ها مى‌توانیم بازرسى کنیم تا ببینیم که آیا براى عراق چیزى دارد یا ندارد و همین‌طور همه قبول خواهند کرد اگر ما یک روزى تصمیم بگیریم که نفتى را که براى عراق فروش مى‌رود مصادره کنیم یا روى آن نظارت داشته باشیم. بنابراین همان‌طور که ملاحظه مى‌کنید این کشورها که الان دم از ناسازگارى با اوپک مى‌زنند خیلى هم آسیب‌پذیر هستند. ما مایل هستیم که باز هم به این کشورها توصیه کنیم، تأکید کنیم که همکارى با اوپک را بر عدم همکارى با اوپک ترجیح بدهند، زیرا که این متضمن نفع خود آنهاست و نفع اوپک هم هست.» [همان]

این قاطعیت، تنها به اعلام موضع مسئولان کشور محدود نبود. آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران، و در پاسخ به دانشجویی که از «فعال‌نبودن سیاست خارجی کشور» انتقاد می‌کرد، برخی از اقدامات قاطع مسئولان وزارت خارجه در مقابله با توطئه کشور همسایه را به عنوان شاهد، بیان کردند:

«در حدود شاید پنجاه پیک، حدودا، پنجاه پیک ما به کشورهاى مختلف از طریق وزارت خارجه فرستادیم و این کارى است که وزارت خارجه طبعا مى‌کند دیگر، البته عده‌اى با پیام من رفتند، عده‌اى با پیام وزیر خارجه رفتند، شاید چند نفرى با پیام آقاى نخست‌وزیر رفتند و پیامهاى مختلف به کشورهاى مختلف نه، تلاششان خیلى خوب بوده و محافظه‌کارانه هم نیست. ما عربستان سعودى همین اخیرا باز ما چون از آن روز تا حالا سه هیأت از طرف ما به عربستان سعودى رفتند، سه پیک. هرکدام رفتند درباره نفت و درباره‌ جنگ مطالبى را گفتند، همین آخرى که رفت آن‌جا جورى حرف زده که برادر پادشاه عربستان سعودى گفته شما مى‌خواهید تهدید کنید ما را؟ اگر تهدید مى‌کنید من حاظر نیستم گوش کنم، ایشان گفته که نه حالا شما گوش کنید به نفعتان است به صرفه‌تان است که گوش کنید و ادامه داده همان حرفها را مجددا گفتند یعنى لحن خیلى قوى و قاطع، البته ما تهدید نمى‌خواهیم بکنیم کسى را، این را من بگویم و ما اعلام هم خواهیم کرد موضع رسمى ما این است. ما کشورهاى منطقه را نمى‌خواهیم تهدید کنیم، اینها با جوسازى مى‌خواهند اینجور وانمود کنند که ایران ما را تهدید کرده و در مقابل تهدید از آمریکا امتیاز بگیرند، کمک بگیرند یا نیروى نظامى درست کنند و عملا ما را تهدید کنند.» [بیانات در پاسخ به سوالات در دانشگاه تهران، 1364/12/14]

ماهیت حوادث امروز نفت جهان، چندان هم متفاوت از ماهیت حوادث بیست و چند سال پیش نیست. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، همان موقع بهترین راه‌ کاهش خسارات چنین اقدامات خصمانه‌ای را تنها و تنها در نگاه به درون و استقلال اقتصادی می‌دیدند:

«نفت اپک ... تأثیر تعیین‌کننده‌اى درحیات دنیا -نمیشود گفت در اقتصاد دنیا-  اصلا در حیات جهان داشت، اینجور دارند ضدش [عمل] میکنند، و ناگهان  قیمت را ازبیست‌وشش [دلار] آوردند به نصف... یعنى دنیا اینجور است، دنیا بى‌رحم است حتى در مقابله‌ى با اپک - که تشکیلاتى است با آن عظمت و یک عده صادرکننده‌ى محکم که اینها دنیا را  دارند اداره میکنند- اینجور با آن  بازی میکنند و له‌اش میکنند. بنابراین ما باید حساب کار خودمان را داشته باشیم.» [دیدار با وزیر، معاونان و مشاوران وزارت معادن و فلزات، 1364/12/15]

این همان راه‌حلی است که امروز هم بهترین و موثرترین راهکار کاستن از اثرات اقدامات خصمانه همیشگی برخی دشمنان است

«بارها ما گفته‌ایم کارى کنید که وابستگى مالى کشور به نفت کم و کم و کمتر بشود؛ خب، شما ملاحظه می‌کنید در ظرف مدت کوتاهى قیمت نفت را به نصف می‌رسانند. وقتى ما وابسته به نفت باشیم، مشکل براى ما درست می‌شود؛ این فکر را باید کرد. از جمله‌ى بزرگ‌ترین مسئولیت‌هاى مسئولین کشور همین است که کارى کنند اگر دشمن دلش نخواست تحریم را بردارد، به رونق کشور و پیشرفت کشور و رفاه مردم ضربه‌اى وارد نشود؛ راه آن چیست. راه آن این است که مراجعه کنیم به درون کشور، به درون ملت، از نیروهاى درونى کشور استفاده کنیم.» [بیانات در دیدار مردم قم، 1393/10/17]

 بنابر این گزارش، مخاطبان می توانند فیلم مربوط به این گزارش را از اینجا ببینند.

نقدی بر نگاه جامعه‌ به حجاب و بی‌حجابی؛

  نقدی بر نگاه جامعه‌ به حجاب و بی‌حجابی؛
اعتراضات خیابانی به بدحجابی به جایی خواهد رسید؟

مدتی قبل، جمعی از مردم تهران تظاهراتی در اعتراض به وضعیت بدحجابی انجام دادند و امر به معروف و نهی از منکر را به‌صورت جمعی انجام دادند. اما این قبیل حرکات که در طول سال‌های گذشته بارها تکرار شده‌ است، تا چه اندازه می‌تواند در مقابل رشد فزاینده‌ی مظاهر غرب‌گرایی و برهنه‌جویی بازدارنده باشد؟

مدتی قبل جمعی از مردم متدین و غیرت‌مند تهران تظاهراتی در اعتراض به وضعیت نگران‌کننده‌ی بدحجابی انجام دادند و به‌نوعی امر به معروف و نهی از منکری را که دیگر این روزها اقامه‌ی فردی آن خطرآفرین شده است، به‌صورت جمعی انجام دادند. اما آیا این قبیل حرکات که در طول سال‌های گذشته بارها تکرار شده، تا چه اندازه می‌توانند در مقابل رشد فزاینده‌ی مظاهر غرب‌گرایی و برهنه‌جویی بازدارنده باشند؟

 

 بازخوانی موضوع
 
برای رسیدن به پاسخ، بد نیست به بازخوانی «داستان بدحجابی» بپردازیم و ببینیم از کجا به اینجا رسیده‌ایم:

 تا پیش از انقلاب، بی‌حجابی به‌مثابه‌ی ارمغان رژیم رضاخانی، به‌عنوان مظهری از عدالت و آزادی و مدرنیسم برای زنان ترویج می‌شد. اما بعد از انقلاب اسلامی و با مستقر شدن نظام جمهوری اسلامی، میل جمعی مردم مسلمان به حفظ مظاهر و شئونات اسلامی، باعث شد که غول برهنگی به چراغ جادوی غرب‌زدگی برگردد. اقدام حکومتی نظام هم در اجبار حجاب، در زمان مقتضی و با پشتوانه‌ی همراهی و هم‌دوشی بی‌نظیری که مردم با نظام داشتند، صورت گرفت. لذا در جامعه تثبیت شد و حجاب اسلامی از مظاهر و بروزات انکارناپذیر جامعه‌ی انقلابی ایران گردید.

 در طول دهه‌ی شصت، مظاهر بدحجابی و غرب‌گرایی بسیار معدود و قلیل رخ نشان می‌دادند، اما همین هم موجب ناراحتی و نگرانی اقشار مذهبی و انقلابی از جمله رزمندگان اسلام بود. رد این نگرانی را در مفاد وصیت‌نامه‌ی بسیاری از شهدا می‌توان ملاحظه کرد. به علاوه فعالیت‌های کمیته‌های انقلاب در قالب «مبارزه با منکرات» نشان می‌دهد که همان حجم بسیار محدود بدحجابی هم برای شئون معنوی و عفیف نظام اسلامی قابل قبول نبود و به‌عنوان یک تناقض غیرقابل‌هضم تلقی می‌شد.

 آنچه از این مقطع در خاطرات مردم مانده، برخوردهای تند و زننده با بانوان بدحجاب بود که به‌مرور بهانه‌ی خوبی برای اصرار اقشار غرب‌زده، برای سرکشی از هنجارهای اسلامی جامعه شد و اگرچه هرگز علت مهمی در سرایت بدحجابی نمی‌توانست باشد، اما لااقل در نقد و تحلیل‌های مردمی به‌عنوان عاملی مؤثر به‌شمار آمد.

 با پایان جنگ و رفع برکات معنوی حاصل از دفاع مقدس و عطر شهادت، انقلاب اسلامی وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد. در این مرحله‌ی نو، جبران عقب‌ماندگی‌های رژیم گذشته و خسارات به‌جامانده از جنگ، ارتقای سطح زندگی مادی، رفع مشقات اقتصادی مردم و هم‌پا شدن با ممالک توسعه‌یافته، به دل‌مشغولی عمده‌ی دولت و آحاد جامعه، به‌خصوص نخبگان و رسانه‌ها مبدل گردید. البته که در این تصور، دستاوردهای مادی و جهش‌های معنوی حاصل از دهه‌ی ابتدایی انقلاب اسلامی، قابل اعتنا نبودند و در عمق نگاه‌ها تصاویر دیگری ته‌نشین شده بود. در آن روزها، مهم بود که ثابت شود انقلاب اسلامی، مانعی برای پیشرفت مادی نیست و مخالفتی با «مراتب تجدد» (آن‌چنان‌که حضرت امام در 12 بهمن 57 فرمودند) ندارد.

در این مقطع، هر اندازه سر و روی زخمی جامعه ترمیم می‌شد و آراسته‌تر می‌گشت، بدحجابی هم جلوه‌ی بیشتری پیدا می‌کرد. در واقع هم‌داستان با همان تلقی رایج در زمان پهلوی، ارتقای جایگاه زنان در جامعه و تحقق آزادی و مدرنیزاسیون، ملازم با بدحجابی انگاشته شد. کأنه تبرج زنانه لازمه‌ی این آراستگی مدرن اجتماع است.

 سال‌ها گذشت تا کار آن همه بالا بگیرد که بدحجابی سوژه‌ای شود روی میز مدیران فرهنگی و به‌عنوان یک معضل اجتماعی و اخلاقی، در کنار مسائلی همچون اعتیاد، طلاق و... قرار بگیرد. از این مقطع، بحث‌ها و نقدهایی شکل گرفت و سخن از ضرورت کار فرهنگی به میان آمد که به‌مرور آثار عملی خود را نشان داد. تذکرات لسانی تندوتیز از رسم افتاد و اقدامات ایجابی تجربه شد؛ مثلاً اهدای هدیه به بانوان محجبه.

 غول بدحجابی کم‌کم از دهانه‌ی چراغ جادوی مدرنیته سر می‌کشید و اعتراضات متدینین، اعم از شعارنویسی روی دیوار‌ها، شکوه در پشت تریبون‌های وعظ و روضه، تذکرات لسانی سرخ و البته همین قبیل تجمعات هم انجام می‌شد، اما...

 سال‌ها گذشت تا کار آن همه بالا بگیرد که بدحجابی سوژه‌ای شود روی میز مدیران فرهنگی و به‌عنوان یک معضل اجتماعی و اخلاقی، در کنار مسائلی همچون اعتیاد، طلاق و... قرار بگیرد. از این مقطع، بحث‌ها و نقدهایی شکل گرفت و سخن از ضرورت کار فرهنگی به میان آمد که به‌مرور آثار عملی خود را نشان داد. تذکرات لسانی تندوتیز از رسم افتاد و اقدامات ایجابی تجربه شد؛ مثلاً اهدای هدیه به بانوان محجبه.

 لازم به تأکید است که رفت‌وآمد دولت‌های مختلف، تأثیر محسوسی بر شیوع بدحجابی نداشت. بعضی فضا را برای گسترش آن آماده‌تر کردند و بعضی سخت‌تر، اما هرچه بود شیوع، بی‌وقفه ادامه داشت. در مجموع هیچ تدبیری قدرت مهار بدحجابی را نداشت، چه رسد به معکوس کردن روند شیوع.

 در مراحل ابتدایی شیوع، امر به معروف و نهی از منکر توسط عده‌ای از متدینین و حزب‌اللهی‌ها (و نه همه‌ی ایشان) انجام می‌شد که فارغ از حُسن و قُبح رفتارها، کمتر تذکری با سرکشی فرد بدحجاب مواجه می‌شد. اما به‌تدریج هرچه بیماری عمومی‌تر می‌شد، بدحجاب‌ها هم جری‌تر می‌شدند.

  حالا دیگر فرقی نمی‌کرد که آمر و ناهی مهربان و خوش‌سخن باشد یا تندخو و بدزبان. هر دو با پرخاشگری و درشت‌گویی مواجه می‌شدند؛ یعنی اکنون آنچه زشت و قبیح است، اصل امر و نهی، تذکر یا انتقاد است، نه نوع و کیفیت بیان آن! و طبیعی است که در این فضا، بیمار سربلند و مفتخر است و درمانگر سرافکنده و شرمسار.

 به‌زعم نگارنده، نقطه‌ی عطف شیوع بدحجابی وقتی بود که نسل بعد از انقلاب به بلوغ سنی و استقلال شخصیتی رسیدند. تصویر مادر محجبه، در کنار دختر بدحجاب را می‌توان شمایل خاص این مقطع به‌شمار آورد. این تصویر حامل این معنا هم بود که نه‌ تنها فریادهای متدینین به جایی نرسیده، بلکه مرض دامن خود آن‌ها را هم گرفت و به درون خانه‌هایشان نفوذ کرد. به این نحو، دامنه‌ی بدحجابی و میل به تبرج گسترده و گسترده‌تر می‌شد و البته در مقابل آن هم هر روز برنامه‌های جدیدتری برای ترویج حجاب تجربه می‌شد، اما خیلی زود بی‌ثمری و ناکارآمدی‌شان به اثبات رسید.

 در سال‌های اخیر، دیو بدحجابی جلوه‌های جدیدتر و وقیح‌تری از خود نشان داده و با روشن شدن شکست تئوری «ضرورت کار فرهنگی»، این‌بار خلف صالح کمیته‌های انقلاب وارد عمل شد و رسم دهه‌ی شصت خود را در شمایلی جدید با نام «گشت ارشاد» زنده کرد. اما این اقدام با انتقادات (و البته عیب‌جویی‌های) فراوان از همه ‌طرف روبه‌رو شد و حتی از پشتیبانی دولت وقت هم بهره‌ای نبرد.

 مخالفین و منتقدین این برنامه، آن‌چنان در عیب‌جویی از گشت ارشاد زیاده‌روی کردند که انگار این نورسیده، باعث و بانی مرض بدحجابی است. لذا دیری نپایید که این طرح با عوارض تبلیغاتی که برای نظام به بار آورد و اثربخشی نامحسوس، دچار فترت شد و حالا گشت‌های ارشاد را به‌صورت محدود و محافظه‌کارانه می‌توان در گوشه‌وکنار شهر تهران دید. اما به هر حال، همه می‌دانیم که کاری از پیش نبرده و نمی‌برد.

 امروز هم تظاهرات معترضین به بدحجابی در دوره‌ای برگزار می‌شود که مقوله‌ی «حجاب و عفاف» در زمره‌ی مهم‌ترین دغدغه‌ی اکثریت قاطع مراکز فرهنگی دولتی و خصوصی و کانون‌ها و هسته‌های فرهنگی بسیج و حزب‌الله است. اما روند شیوع، به قوت هرچه تمام‌تر باقی است و حتی به جایی رسیده که مرض «بدحجابی» آماده است تا به سرطان «بی‌حجابی» متصل شود. حتماً شما هم این روزها روسری‌های از سر وارفته را دیده‌اید که کم‌کم زیاد می‌شوند. اکنون بی‌حجابی هم در حال تست شدن است تا واکنش‌های مردم را بسنجد.

 ریشه‌یابی موضوع

 بعد از بازخوانی این روایت، حتماً اولین سؤالی که ایجاد می‌شود این است که چرا این همه فریاد و تقلا بی‌نتیجه مانده و بدحجابی همچون سیل بنیان‌کن، بی‌هیچ مانعی پیش می‌رود؟ مشکل در کجاست و چه باید کرد؟

 البته دانستن «چه باید کرد؟» شیرین‌تر است تا «مشکل در کجاست؟» متأسفانه ما عادت نداریم مشکلات را بشکافیم و خوب بشناسیم. همه خواستگار پروپاقرص یک کلمه هستیم: راهکار. وقتی کسی بحث‌های شناختی و نقادانه را در باب یک موضع طرح کند، زود حوصله‌ی جمع سر می‌رود و او را مخاطب می‌کنند که «راهکار» بگو. این حرف‌ها چه فایده دارد؟

اما در واقع همین سردرگمی و ناتوانی که امروز در برابر مسئله‌ی کوچکی مثل بدحجابی گریبانگیرمان شده، شاهد این است که چقدر «شناخت ماهیتِ» مشکل قبل از هر راهکار و اقدامی اهمیت دارد... چقدر اهمیت دارد!

 واقعیت این است که ما حدود و ثغور و چگونگی این بیماری و علت و عامل آن را در نظر نگرفته‌ایم و همیشه سعی کرده‌ایم مستقیماً بر خود بیماری بتازیم. مثل وقتی که بخواهیم داد و فریاد کسی که دچار شکستگی استخوان شده را آرام کنیم، اما برای درمان خود شکستگی کاری نمی‌کنیم.

 نقطه‌ی عطف شیوع بدحجابی وقتی بود که نسل بعد از انقلاب به بلوغ سنی و استقلال شخصیتی رسیدند. تصویر مادر محجبه، در کنار دختر بدحجاب را می‌توان شمایل خاص این مقطع به‌شمار آورد. این تصویر حامل این معنا هم بود که نه‌ تنها فریادهای متدینین به جایی نرسیده، بلکه مرض دامن خود آن‌ها را هم گرفت و به درون خانه‌هایشان نفوذ کرد.

 شاید هرکسی با خواندن روایت فوق به این پیش‌داوری برسد که بدحجابی را مثل سرطان لاعلاجی تصویر کرده‌ایم که هیچ درمانی برایش وجود ندارد، اما چنین نیست. خلاف آنچه به نظر می‌رسد، بیماری بدحجابی حتی کوچک‌تر از آن است که بیماری نامیده شود و در قیاس با سایر معضلات اجتماعی و اخلاقی، شأن استقلالی ندارد. اما به چشم دل‌سوزان بزرگ می‌آید، چون جلوه و هیاهویش بسیار است و بسیاری از معضلات مهم‌تر را در سایه‌ی خود پنهان کرده است.

  مثل دود عظیمی که بر اثر یک آتش نه‌چندان بزرگ شکل گرفته باشد. حکایت ما، حکایت کسی شده که سعی کند دود را پاک کند، اما برای خاموش کردن آتش تلاشی نکند. در حالی که آتش علت دود است و دود هر‌قدر هم که عظیم و خوف‌انگیز باشد، تهی است و تا علتش خاموش نشود، محو نخواهد شد.

 نکته‌ی دیگری هم هست که همیشه از آن غافل بوده‌ایم. مخاطب اعتراضات به بدحجابی چه کسانی هستند؟ آیا غیر از این است که بیماری در متن مردم خودمان فراگیر شده است؟ هم شواهد نشان می‌دهند و هم آمار تصدیق می‌کنند که معضل پوشش، مبتلابه بیش از نیمی از مردم ایران است و خاص یک گروه و جریان معدود نیست تا بشود با مطالبه از حکومت و یا شعار دادن علیه آن گروه، معضل را به انفعال کشید.

  به علاوه واضح است که تعداد معترضین بسیار کمتر از مبتلایان است و لذا این فریادها نمی‌توانند بازدارنده باشند و البته باید این مهم را هم به خاطر سپرد که بیماری، در جان همان مردمی نفوذ کرده که حافظ قدرتمند خطوط کلی و اساسی انقلاب اسلامی هستند و همیشه با پیروی از ولایت فقیه پشتیبان استقرار و تثبیت نظام دینی بوده‌اند. یعنی قلباً دین‌دار و مؤمن هستند، اما در رفتار البته آسیب‌پذیرند. با این مردم چگونه باید روبه‌رو شد؟

 در اینجا به تدبیر و چاره‌اندیشی عالمانه و حکیمانه نیاز است، نه فریاد کودکانه. این میدان کار شمشیر نیست، بلکه تیغ جراحی می‌خواهد. اکنون فراگیری این معضل در این سطح و در نظر گرفتن تاریخچه‌ی رشد و نمو آن، نشان می‌دهد که یک میل درونی، افراد را به تبرج و خودنمایی دعوت می‌کند و نه اجبار بیرونی. البته این میل درونی بر اثر آموزه‌ها و القائات بیرونی پدید آمده، اما اکنون کانون آن در نفس افراد است.

 در طول زمان و با تحولات فرهنگی که رخ داده، هنجارها و ارزش‌هایی جابه‌جا شده‌اند و نتایج خود را در رفتارها بروز داده‌اند. امروز یک دختر جوان در آستانه‌ی ورود به زندگی مستقل خود، دغدغه‌ی حیا و عفاف ندارد، بلکه به حضور اجتماعی و اثبات توانمندی‌های مردانه‌ی خود می‌اندیشد. او می‌کوشد تا مبادا در معرض ظلم مردان قرار بگیرد و اصرار دارد که در نقش‌آفرینی اجتماعی با مرد هم‌دوش و هم‌پا باشد، نه پشت او. او وظیفه‌ی خود را نسبت به جامعه طابق‌النعل مردان می‌بیند، نه مکمل. در نتیجه‌ی این دل‌مشغولی‌ها، رفتارهای تازه‌ای از او سر می‌زند که سرکشی از حجاب و عفاف، یکی از آن‌هاست و بی‌میلی به ایفای نقش مادری و همسری، یکی دیگر از آن‌ها. در اینجا نباید پرسید او چرا این رفتارها را می‌کند، بلکه باید پرسید چه چیزی این دل‌مشغولی‌ها را عوض کرده؟ او این دل‌مشغولی‌ها را از کجا فراگرفته است؟

 البته دانستن «چه باید کرد؟» شیرین‌تر است تا «مشکل در کجاست؟» متأسفانه ما عادت نداریم مشکلات را بشکافیم و خوب بشناسیم. همه خواستگار پروپاقرص یک کلمه هستیم: راهکار. وقتی کسی بحث‌های شناختی و نقادانه را در باب یک موضع طرح کند، زود حوصله‌ی جمع سر می‌رود و او را مخاطب می‌کنند که «راهکار» بگو. این حرف‌ها چه فایده دارد؟

 از سوی دیگر، یکی از زخم‌های غرب‌زدگی که بر پیکر تفکر ما وارد شده، «تجزیه‌گرایی در نگاه به مسائل اجتماعی» است و باعث این اشتباه می‌شود که ما با مشاهده‌ی معضلی مثل بدحجابی، سینه در برابر آن سپر کنیم و مستقلاً با آن به مبارزه برخیزیم.

 اما در حقیقت جامعه یک کل واحد است که حوزه‌های مختلف آن بر هم تأثیر و تأثر دارند و بلکه در هم تنیده‌اند. این یک مبحث مهم و دامنه‌دار است، اما خلاصه کنم که بدحجابی خود معضل نیست، بلکه نشانه‌ی وجود یک معضل است در حوزه‌هایی دیگر.

 حکمت وجود بدحجابی، هشدار است... هشدار نسبت به کاستی در «ساخت درونی فرهنگ». بدحجابی دود عظیم و تهی حاصل از آتشی است که در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی، صنعتی و... اجتماع ما روشن شده است؛ آتش غرب‌گرایی و غرب‌باوری. بدحجابی ریشه در غرب‌زدگی نظام آموزش و پرورش ما دارد. ریشه در غرب‌پرستی حاکم بر دانشگاه‌ها دارد.

  شدیداً از فرهنگ رسانه‌ای و مخصوصاً رسانه‌ی ملی ما تغذیه می‌شود و از تبلیغات بازرگانی سیراب می‌گردد. البته از شبکه‌های ماهواره‌ای هم رنگی می‌گیرد، اما ربامحوری بانک‌های ما به آن جان می‌دهد و اگر به خواب برود، بازار مکاره‌ی اینترنت و شبکه‌های اجتماعی بیدارش می‌کند. بی‌عدالتی‌ میان شهرها و روستاها آن را جری می‌کند و فسادهای اقتصادی و اداری، حضورش را توجیه‌پذیر می‌سازند و البته با نگاه کودکانه نمی‌توان ارتباط آن‌ها را با یکدیگر دریافت. بصیرت حکیم می‌خواهد که البته حکیم ما هم در خشت بدحجابی، کاستی‌های اجتماعی ما را دیده و ما را به همه‌ی آن‌ها (اصلاح آموزش و پرورش، اسلامی شدن دانشگاه‌ها، مبارزه با فقر و بی‌عدالتی و تبعیض، تولید علم ایرانی و اسلامی و...) هشدار داده است، اما ما همچنان بر خود بدحجابی می‌تازیم و از مابقی غفلت ورزیده‌ایم.

 همچنین بدحجابی، چرک درآمیخته با آلودگی‌های دیگری همچون بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق، کم‌ارزش شدن رزق حلال و فهرستی از آسیب‌های دیگر است. چگونه می‌شود یکی را از بقیه جدا کرد و جداگانه پاک نمود؟ و اگر هم شدنی بود و محقق می‌شد، آیا دل‌سوزان و درد دین‌داران غیرت‌مند ما به خانه‌های خود می‌رفتند و تن به غفلت از باقی مسائل می‌دادند؟

 اما اگر می‌خواستیم همه‌ی این عوامل و اسباب را در مهم‌ترین‌ها خلاصه کنیم، نظام آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها در صدر فهرست قرار می‌گیرند و قطعی است که تا این‌ دو نهاد انسان‌ساز و جامعه‌ساز روی اصلاح و تحول به خود نبینند، نباید انتظار داشته باشیم که مدیران فرهنگی در مبارزه با بدحجابی دستاوردی داشته باشند. بلکه اگر این دو نهاد اصلاح می‌شدند، چه بسیار کانون‌ها و مراکز فرهنگی که هر کدام با هدف یک معضل فرهنگی راه افتادند، دیگر به وجودشان نیازی نبود و معضلات فرهنگی متنوع ما خودبه‌خود از میان می‌رفتند. اما افسوس که مسئولین این‌ دو نهاد اصلاً نظری به تحول ندارند و بر حفظ وضع موجود پای می‌فشارند.

 به هر روی، این وجیزه خواست تا بگوید مسئله‌ی بدحجابی راه‌حل مستقیم و آنی ندارد و این فریادها به جایی نخواهد رسید. اگر عمری بود، در آینده به ابعاد دیگری از این موضوع خواهیم پرداخت. تا خدا چه خواهد.(*)

 


هادی حفیظی

استخدام و حقوق میلیونی برای بازداشتی‌ها و فعالان فتنه!

لبخند و مدارای دانشگاه آزاد در برابر عناصر ضدانقلاب؛

استخدام و حقوق میلیونی برای بازداشتی‌ها و فعالان فتنه!

"سیاست دانشگاه عدم تغییر و تثبیت مدیران است مگر ثابت شود که مدیری صلاحیت لازم را ندارد ولی اگر مدیری کارآمد باشد و از نظر علمی شایستگی داشته و برنامه های مصوب را اجرا کند، تغییر نخواهد کرد ... مایل نیستم ،دانشگاه وارد منازعات سیاسی شود و تمام تلاش ما این است که یک فضای کاملا علمی و پژوهشی بر دانشگاه حاکم شود."

این ها بخشی ازسخنان حمید میرزاده رییس دانشگاه آزاد است که طی ماه های گذشته در دفاع از انتصابات خود در این دانشگاه داشته و به نحوی خواسته فعالیت های دانشگاه آزاد در زمان خود را کاملا علمی و نه سیاسی جلوه دهد.

اما به گواه بسیاری از شواهد و قرائن ،دانشگاه آزاد در زمان مدیریت آقای میرزاده خواسته و یا ناخواسته در مقام عمل راهی جز این را پیموده است به طوری که در یکی دو روز گذشته برخی از رسانه ها از انتصاب فردی با نام عبدالحسین هراتی به ریاست اداره کل اسناد و مدارک دانشگاه آزاد با سابقه ضدیت با نظام ، توهین و تمسخر حضرت امام (ره) و همکاری با عناصر معاند نظام در خارج از کشور و همچنین ارتباط با شبکه های رسانه ای بیگانه خبر دادند.

البته روز گذشته طه هاشمی معاون فرهنگی دانشگاه آزاد که مجموعه تحت مدیریت عبدالحسین هراتی زیر مجموعه معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد است در خصوص چرایی انتصاب چنین فردی در این دانشگاه گفته بود که پیشینه غلامعلی هراتی را نمی‌دانستم و در صورت صحت این موضوع که وی اندیشه‌های امام(ره) را سخیف و شرک آلود اعلام کرده باشد، قطعا فرد دیگری جایگزین می‌شود!

طه هاشمی در ادامه در اظهاراتی عجیب می گوید مسئولان پیشینه کامل افرادی را که قرار است منصوب شوند را نمی‌دانند و برهمین اساس استعلام‌هایی صورت می‌پذیرد. یک روال عادی برای انتخاب مدیران در دانشگاه‌ آزاد وجود دارد. همه مدیران پیشینه افراد را نمی‌شناسند و بنده هم پیشینه هراتی را نمی‌دانستم. از دو ماه قبل استعلام برای انتصاب هراتی از مراجع ذیصلاح صورت گرفته بود و نکته منفی در این استعلام‌ها مشاهده نشده بود!

سوالی که اینجا پیش می آید این است که مگر می شود استعلام افراد تابلوداری مثل عبدالحسین هراتی از مراجع ذی صلاح بدون اشکال باشد و اگر هم بوده این مراجع با چه استدلالی هراتی را فردی بدون سابقه معرفی کردند.

اما ظاهرا انتصابات در دانشگاه آزاد بعد از تغییرات مدیریتی در این دانشگاه حکایت از این واقعیت دارد که سخنان اقای طه هاشمی در مورد استعلام به نوعی درست است چرا که آنطور که مشهود است در مواردی این دانشگاه استعلام را بعد از انتصاب انجام می دهد!

نکته قابل توجه دیگر در سخنان طه هاشمی تأکید وی بر انتصاب مدیرانی است که دفاع از آرمان‌های امام خمینی (ره)، دفاع از ارزش‌های انقلاب، ولایت و قانون اساسی خط قرمزهای جدی آنان باشد و اگر مسئولی در یکی از این موارد ،کوچکترین خدشه‌ای داشته باشد قطعا جایی در دانشگاه آزاد ندارد.

معاون فرهنگی دانشگاه آزاد در ادامه می گوید دانشگاه آزاد سیاسی نیست و نمی‌خواهد کار سیاسی کند! کسانی می‌توانند در این دانشگاه حضور داشته باشند که صاحب‌نظر در مباحث علمی باشند و سابقه سوء نداشته باشند!

وی بار دیگر در واکنش به انتصاب عبدالحسین هراتی ـ کسی که اندیشه‌های امام(ره) را سخیف و شرک آلود می‌داند ـ در دانشگاه آزاد گفته اگر مواردی که در سایت‌ها مطرح شده است صحت داشته باشد قطعا فرد دیگری جایگزین وی می‌شود. هر چند که احتمال می‌دهم تشابه اسمی در این زمینه صورت پذیرفته باشد چرا که در این صورت نباید استعلام‌ها مثبت می‌شد.

همانطور که از صحبت های معاون فرهنگی دانشگاه آزاد بر می آید در مقام حرف و سخن دانشگاه آزاد پیرو امام و ولایت فقیه و قائل به حفظ ارزشها و دانشگاهی علمی است نه سیاسی اما در مقام عمل احتمالا در مورد سوابق عبدالحسین هراتی تشابه اسمی صورت گرفته است!
خبر ها از داخل دانشگاه آزاد هم حاکی از این است که هراتی هنوز هم در مسوولیت خود مشغول فعالیت است.


شاید ریشه اینگونه تسامح در رفتار مسوولان دانشگاه آزاد را در صحبت های چندی پیش طه هاشمی بتوان جستجو کرد:
وی خلاقیت و برخورداری از قدرت هضم برای اجرای پروژه‌های فرهنگی را از مؤلفه‌های بسیار مهم مدیران فرهنگی دانسته و گفته با عناصر فرهنگی برخورد حذفی نمی‌کنیم و با تعامل، مدیران فرهنگی دارای برداشت‌های غلط یا متفاوت را همراه خواهیم کرد!

معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه امروز بیشترین ضربه جناح‌های سیاسی در کشور ما از ناحیه خودشان است زیرا به هیچ اصلی پایبند نیستند، خاطرنشان کرد: استراتژی دانشگاه آزاد در حوزه فرهنگ لبخند و مدارا است و در حالی که بر سر ارزش‌ها سر سوزنی کوتاه نمی‌آید همه افراد را به رسمیت شناخته و اجازه تحقیر هیچ فرد و تفکری را نمی‌دهد.

کلید واژه های عدم برخورد حذفی ،همراه کردن برداشت های غلط ،به رسمیت شناختن همه افراد و اعمال سیاست فرهنگ لبخند و مدارا می تواند پاسخی مناسب به چرایی انتصابات اخیر در دانشگاه آزاد دانست که عبدالحسین هراتی تنها نمونه ای از آنهاست.

انتصابات دانشگاه آزاد در سطح مدیران ارشد ومیانی ، دبیران و خبرنگاران ،روسای ادارات کل و معاونین بخش هایی مانند روزنامه فرهیختگان ،خبرگزاری آنا ،دبیرخانه تشکل های سیاسی و روابط عمومی دانشگاه نشان می دهد انتصابات در این بخش ها که اتفاقا همگی زیر مجموعه آقای طه هاشمی به عنوان معاون فرهنگی و قائم مقام رییس دانشگاه در شورای اطلاع رسانی است هم بر خلاف شعارهای ارزشی مسوولان دانشگاه آزاد است.

انتصاب و به کار گیری افرادی به عنوان مدیر ،معاون ،مشاور ،رییس اداره و خبرنگار در این مجموعه ها با سوابقی نظیر : همکاری با بی بی سی ،رویترز ،شرکت در دوره های آموزشی رسانه ای در شبکه های خبری بیگانه،همکاری باگروهک ملی مذهبی ها ،داشتن پرونده منکراتی و اخلاقی در حراست برخی سازمان ها ، نویسنده و شاعر مطالب و شعرهایی در دفاع از فتنه ۸۸ وعلیه نظام و رهبری،فعالیت در شبکه های اجتماعی از سال ۸۸با عنوان فعالان جنبش سبز،بازداشت توسط نهادهای امنیتی در سال های ۸۸، ۸۹،۹۰و ۹۱، تعلیق از کار به مدت ۲ سال و در برخی مواقع بیشتر به دلیل سوء استفاده های مالی،اخراج از دانشگاه ومحرومیت از تحصیل به دلیل فعالیت سیاسی علیه نظام،همکاری و ارتباط با رادیو فردا و ...... . ناگفته نماند در صورت نیاز جهان نیوز آمادگی دارد جزئیات این انتصابات را در صورتی که این روال ادامه داشته باشد منتشر کند.

جالب است هم اکنون با مجوز رییس دانشگاه آزاد در همین زمان کوتاه اکثریت این افراد به استخدام دانشگاه در آمده اند و این در حالی است که دانشگاه آزاد به مانند بسیاری از نهادها ادارات حراست و گزینش را در خود دارد که قانونا می بایست این مجموعه ها با استخدام افرادی با چنین سوابقی مخالفت کنند! نه اینکه استخدام شوند و متاسفانه با افزایش حقوق آنها در تبعیضی آشکار نسبت به دیگر کارکنان دانشگاه آزاد حقوق های ۲ میلیونی ،۴ میلیونی،۶میلیونی به بالا همراه با مزایا ،اضافه کاری ودر مواردی هم در اختیار داشتن راننده و ماشین با تحصیلات دیپلم دریافت و بهره ببرند.

اگر ملتی قوی نباشد، باج‌گیران از او باج می‌گیرند

تبیین بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب؛
اگر ملتی قوی نباشد، باج‌گیران از او باج می‌گیرند
تأمین اقتدار داخلی و قدرت در همه‌ی عرصه‌ها، اعم از علمی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و... مهم‌ترین راهبرد سالانه و البته درازمدت جمهوری اسلامی برای تأمین اقتدار داخلی در بیان رهبر انقلاب به‌شمار می‌رود. دانش، فرهنگ و اقتصاد مردم‌بنیان، مهم‌ترین تأکید رهبر انقلاب در ایجاد اقتدار داخلی در کشور در بیانات نوروزی ایشان است.
رهبر معظم انقلاب، در سخنرانی نوروزی خویش در حرم مقدس رضوی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بیانات سالیانه‌ی خود، محورهای راهبردی مهمی را ایراد فرمودند. ایشان در بخشی از فرمایشات خویش، با بیان مثلی عبرت‌آموز و تأکید بر قوی‌سازی ملت ایران و پیامدهای ضعف ملی، فرمودند: «حرف من امروز عبارت است از اینکه ملت ایران باید خود را قوی کند. این حرف من است و حرف من درباره‌ی اقتدار ملی است. به ملت عزیز عرض می‌کنم که اگر ملتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنید و به او زور می‌گویند. اگر ملتی قوی نباشد، باج‌گیران از او باج می‌گیرند و اگر بتوانند، اهانت می‌کنند و اگر بتوانند، زیر پا او را لگد می‌کنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادی اداره می‌شود همین است.»
 
این نوشتار به بررسی و تبیین همین بخش کلیدی از بیانات رهبر معظم انقلاب، در لزوم قوی‌سازی ملت و ابعاد آن، پرداخته و بدین منظور، ابتدا پیشینه‌ی تاریخی مجملی از پیامدهای غم‌بار «پروژه‌ی ملت ضعیف» در تاریخ معاصر ایران را تشریح کرده است.
 

چرا اثرگذاری رسانه‌‌های ایرانی در جنگ نرم پایین است؟

چرا اثرگذاری رسانه‌‌های ایرانی در جنگ نرم پایین است؟

به نظر می‌رسد در شرایط جنگ نرم، جز در پاره‌ای از موارد، عمده‌ی رسانه‌های داخلی در مجموع، نمره‌ی بالایی را از آن خود نمی‌کنند و به واقع در بسیاری از موارد در پازل دشمن بازی می‌کنند. با این وصف، این پرسش مطرح می‌شود که چرا رسانه‌های ایرانی در جنگ نرم کم‌خاصیت‌اند؟
آنچه در ذیل می‌آید تحلیلی است بر فضای رسانه ای کشور در عرصه‌ی جنگ نرم که در 3 بخش اصلی «توصیف، تبیین و توصیه» و به منظور توصیف شرایط فعلی، تبیین چرایی شرایط فعلی و در نهایت توصیه‌هایی برای نیل به شرایط مطلوب تدوین شده است.
 
توصیف:
 
قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در شرایط جنگ نرم واقعیتی انکارناپذیر است؛ جنگی که هدف آن اقناع افکار و ارضای قلوب به منظور مسخ و در دست گرفتن اراده‌ی ملت‌ها برای تغییر باورها و ارزش‌هاست. در این جنگ، بدون شک «رسانه» اعم از خبرگزاری‌ها، روزنامه‌ها، رادیو، تلویزیون، سینما و... از نظر انتقال پیام، مهم‌ترین ابزار به حساب می‌آیند و نقش تعیین‌کننده‌ای برای مشخص شدن پیروز میدان دارند.
 
در حال حاضر، کمتر کسی ممکن است در این نظر تردید داشته باشد که مجموع رسانه‌های متعلق به طیف حامیان نظام نمره‌ی بالایی را در جنگ نرم از آن خود نمی‌کنند و به جز بعضی برهه‌ها که برخی از رسانه‌های کشور مانند صداوسیما و برخی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها به واسطه‌ی حضور نیروهای متدین و متعهد عملکرد قابل قبولی داشتند، در مجموع و در شرایط فعلی نمی‌توان به عملکرد مجموعه‌ی این رسانه‌ها نمره‌ی بالایی داد، چه آنکه غالباً رسانه‌های کشور از تعیین میدان بازی و در دست گرفتن سرنخ جریان‌های خبری راجع به جمهوری اسلامی ایران در سطح بین‌الملل عاجزند و شاید بتوان این گونه عنوان کرد که عموماً میدان بازی در عرصه‌ی رسانه توسط رسانه‌های استکباری تعیین می‌شود و رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران حتی اگر با قواعد خودی خوب بازی کنند، در نهایت ثمره‌ی چندانی از این اقدام خود نمی‌برند.
 
ادامه نوشته

خلق حماسه سیاسی بر ملت ایران گرامی باد

سال حماسه سیاسی حماسه اقتصادی

امت حزب الله جمهوریت را فدای اشرافیت نمی کند

و از آرای رقیبش چنان حمایت می کند که از ناموس خود.

حسن روحانی از صندوق دولتی بیرون آمد که به دروغگویی مشهورش کرده بودند.

ما هم خوشحالیم که زیر سایه ولایت طعم پیروزی را می چشیم.

این شگفتی خامنه ای ست ، همان امامی که به دیکتاتوری متهمش می کنند.

جای حاج بخشی خالی که پرچم بچرخاند و بگوید:

ماشاالله      حزب الله ....

بعد از فتنه و انحراف، امروز جریان تردید ما تهدید می کند

بعد از فتنه و انحراف، امروز جریان تردید ما تهدید می کند

دکتر جلیلی: بعد از فتنه و انحراف، امروز خطر جریان دیگری ما را تهدید می کند. خطر جریان تردید. این جریان می خواهد نقاط قوت ما را نقاط ضعف معرفی کند. این جریان می خواهد ما را از مقاومت در برابر دشمنان باز دارد.

 

دکتر جلیلی در ورزشگاه شهید پورشریفی شهر تبریزدر جمع مردم تبریز با گرامیداشت پانزدهم خرداد گفت: از پنجاه سال پیش تاکنون دو خط در ایران مقابل هم صف آرایی کردند. خطی که قایل به ربوبیت الهی است و خط شیطان.

او افزود خط اسلام ناب و امام دو مولفه داشت: عمیقا به وعده های باور داشت و چون به این وعده ها باور داشت به آینده امیدوار بود.

به گفته دکتر جلیلی در برابر این خط، خط کفر هم دو مولفه داشت. تهدید و تردید.

تجربه ۵۰ سال نشان داده است هرجا همه مردم اراده کرده اند، توانسته اند مردم را از پیشرفت هایشان باز دارند.

او در ادامه گفت: دشمنان ایمان و امید مردم ایران باید نگران باشند. امروز در تقابل بین اراده ها، ما اراده خود را بر اراده دشمنانمان غالب کرده ایم. ما امروز به پشت خیمه های دشمن رسیده ایم و در مرحله ایجاد یک تمدن اسلامی دیگری هستیم.

جلیلی تصریح کرد: به برکت ولایت فقیه ایران در این ۳۴ سال توانسته است هم جمهوریت خود را و هم اسلامیت خود را به رخ جهانیان بکشاند.

مردم ایران نشان داده اند که شاخص خود را ولایت فقیه قرار داده اند و هیچ گونه زاویه و انحراف از ولایت فقیه را از هیچ کس بر نمی تابند.

دکتر جلیلی در ادامه گفت: بعد از فتنه و انحراف، امروز خطر جریان دیگری ما را تهدید می کند. خطر جریان تردید. این جریان می خواهد نقاط قوت ما را نقاط ضعف معرفی کند. این جریان می خواهد ما را از مقاومت در برابر دشمنان باز دارد.

ریشه هم افزایی روحانی و ولایتی در عرضه سیاست خارجه به کجا می‌رسد؟

تشابه ولایتی و روحانی تنها در تمجید از نشست سعد آباد و یا هماهنگی حلقه مشاوران آنها نیست و آنچه که در سخنرانی ها و فیلم تبلیغاتی دکتر ولایتی و حسن روحانی بصورت مشترک به چشم می آید، تمجید پررنگ و البته معنادار این دو کاندیدا از هاشمی رفسنجانی اصرار برای بدست آوردن دل اوست. این در حالیست که سیاهنمایی در قبال شرایط سیاست خارجی کنونی ایران نیز یکی از وجوه مشترک مواضع دکتر ولایتی و حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی بوده است.

تایید حسن روحانی توسط دکتر ولایتی که در فیلم تبلیغاتی روحانی نیز منعکس شد، سوالاتی را نسبت به اشتراک گفتمانی و یا حلقه مشاوران این دو کاندیدای ریاست جمهوری به وجود آورده است.

به گزارش رجانیوز، سازندگان مستند تبلیغاتی حسن روحانی ترجیح دادند برای اثبات موفقیت خود در عرصه سیاست خارجی، به بخشی از اظهارات علی اکبر ولایتی در برنامه "با دوربین" درباره حضور سه وزیر امور خارجه اروپایی در ایران استناد کنند. موضوعی که ولایتی در آن برنامه از حضور همزمان آن سه نفر در ایران به عنوان یک اقدام دیپلماتیک مثبت یاد کرده بود.

ماجرای این سفر اما به بحث توافقنامه سعدآباد تهران در سال 82 و تعلیق غنی سازی اورانیوم ایران برمی گردد.

این سفر دیپلماتیک نه تنها دستاوردی برای ایران نداشت بلکه ایران در نتیجه این سفر و امضای عجولانه توافقنامه سعدآباد مجبور شد تمام فعالیت های هسته ای مرتبط با موضوع غنی سازی اورانیوم را موقتا تعطیل کند.

ابهام و تعجب از اقدام دکتر ولایتی در دفاع از حضور تروئیکای اروپایی در نشست سعدآباد در شرایطی بیشتر شد که وی در مناظره اول تلویزیونی از لزوم آشتی با دنیا سخن گفت.

این در حالی است که دکتر ولایتی به دلیل نقش مهمی که در موضوع اجلاس های چند گانه بیداری اسلامی داشته است، از جایگاه ایران در منطقه و دنیا به خوبی آگاه بوده است. با این حال ولایتی با نادیده گرفتن حضور نمایندگان 120 کشور دنیا در ایران در سال 91 در قالب جنبش عدم تعهد و پذیرش ریاست آنها از سوی ایران، از سفر زیان بار وزرای امور خارجه فرانسه ، آلمان و انگلیس به کشور که آغاز فرآیند عقب نشینی کشور در زمینه هسته ای بود به عنوان یک دستاورد دیپلماتیک یاد می کند و البته روحانی نیز با استناد به اظهارات ولایتی آنرا نقطه قوت خود می داند.

برخی کارشناسان معتقدند دلیل این هم آوایی، را می توان در اشتراک حلقه های مشاوره این دو دیپلمات سابق و کاندیدای امروز ریاست جمهوری جستجو کرد. حلقه های مشاوره ای که مهمترین آنها را باید حلقه نیویورکی های وزارت امور خارجه دانست. 

آنانکه دستی در سیاست خارجی ایران دارند، نقش آفرینی حلقه نیویورکی ها با محوریت محمد ظریف چه در وزارت امور خارجه آن روزها و چه در تیم مذاکراتی حسن روحانی غیرقابل انکار می دانند. چهره هایی که برخی از آنها مدیران ارشد وزارت امور خارجه دکتر ولایتی و برخی از اعضای ارشد تیم مذاکراتی دکتر حسن روحانی در ایام تصدی پرونده هسته ای بوده اند. 

این در حالیست که برخی کارشناسان، موضوع امضاء پیمان ابد مدت ان پی تی در زمان تصدی علی اکبر ولایتی بر وزارت امور خارجه را نیز به همین حلقه منتسب می کنند. موضوعی که اخیرا دکتر ولایتی در نشست خبری خود آنرا نفی کرده بود.

دکتر ولایتی در این نشست خبری اعلام کرد که در امضای ان پی تی نقشی نداشته است، اما نکته ناگفته آن است که همانگونه که علی اکبر ولایتی گفته است ایران پیش از از زمان تصدی وی بر وزارت امور خارجه و در اواخر دهه 60 میلادی به پيمان ان پي تي، ملحق شده است اما  25 سال بعد این پروتکل با موافقت دولت ایران برای مدت نامحدود تمدید شده است. یعنی در ایام تصدی ولایتی بر وزارت امور خارجه.

و این در حالی است که پس از پايان اين دوره 25 ساله هر كشور مي توانست براي تداوم ايجاد تعهد به اين پيمان تصميم گيري كند و در صورت علاقه مندي آن را براي ابد امضا نمايند از سوي ديگر كشورهايي كه پذيرش چنين تعهداتي را با منافع خويش در تضاد مي ديدند مي توانستند بدون هيچ گونه هزينه از تمديد پذيرش اين پيمان خودداري كنند .

اما تشابه ولایتی و روحانی تنها در تمجید از نشست سعد آباد و یا هماهنگی حلقه مشاوران آنها نیست و آنچه که در سخنرانی ها و فیلم تبلیغاتی دکتر ولایتی و حسن روحانی بصورت مشترک به چشم می آید، تمجید پررنگ و البته معنادار این دو کاندیدا از هاشمی رفسنجانی اصرار برای بدست آوردن دل اوست. این در حالیست که سیاهنمایی در قبال شرایط سیاست خارجی کنونی ایران نیز یکی از وجوه مشترک مواضع دکتر ولایتی و حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی بوده است.

با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در سالگرد حضرت امام (ره) مبنی بر پرهیز کاندیداها از سیاهنمایی و با وجود سوابق دکتر ولایتی انتظار می رود در اظهارنظرهای آینده، دکتر ولایتی رویکرد متفاوتی را در قبال موضوع سیاست خارجی مطرح کند.

انتخابات و پروژه‌ی براندازی در ایران

تبیین روند تاریخی تلاش دشمن برای هدایت انتخابات در ایران(2)؛
انتخابات و پروژه‌ی براندازی در ایران

 

مقابله‌ی دشمن با جمهوری اسلامی از روزهای آغازین انقلاب، با طیفی از اقدامات سخت نظامی آغاز و با تثبیت پایه‌های انقلاب، از طریق فروپاشی از درون و براندازی پیگیری شد. نوشتار پیش رو قسمت دوم از ارزیابی پروژه‌ی براندازی در ایران را ارائه می‌دهد

ادامه نوشته

دوگانه‌های ارزشی غرب و مداخله در بحران سوریه

تبیین بیانات مقام معظم رهبری؛

دوگانه‌های ارزشی غرب و مداخله در بحران سوریه

حادثه‌ى تخریب قبر صحابى جلیل‌القدر، حجربن‌عدى (رضوان الله تعالى علیه و سلام الله علیه) و اهانت به پیکر این بزرگوار تلخ است... توجه شود به اینکه در این کارها دست‌هاى پنهان دشمن نشانه‌هاى خودش را نمایان می‌کند؛ این چیزى نیست که انسان بتواند این را ندیده بگیرد.
ادامه نوشته